جدول جو
جدول جو

معنی پرچ و پره - جستجوی لغت در جدول جو

پرچ و پره
مانع، پرچین مرز مراتع و یا زمین
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(پَ رُ پَ / پِ رُ پِ)
پرپر. حرکت پر (؟) :
پر پروانه پی درک تف شمع بود
چونکه پر یافت بخواهد پر و پر پاریدن.
مولوی.
رجوع به پرپر شود
لغت نامه دهخدا
مانع، پرچین میان مرزهای مراتع و یا زمین
فرهنگ گویش مازندرانی
پا و بخش بالایی آن، دست ها و پاها، گوشه و کنار
فرهنگ گویش مازندرانی